English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5158 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
after body U قسمت پاشنه ناو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
heels U پاشنه جوراب پاشنه گذاشتن به
heel U پاشنه جوراب پاشنه گذاشتن به
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
terneplate U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora U پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terne U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
quartersaw U الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
plank U قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling U حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
long bone U که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
cross disbursing U انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
section U قسمت قسمت کردن برش دادن
sections U قسمت قسمت کردن برش دادن
fanfold U یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttles U حمل کردن قسمت به قسمت
executing agency U قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttles U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled U قسمت قسمت حرکت کردن
public relations officer U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
stern U پاشنه
door hinge U پاشنه در
sterner U پاشنه
trigger U پاشنه
cups U پاشنه در
pivot footstep U پاشنه
cupped U پاشنه در
triggered U پاشنه
triggers U پاشنه
sternest U پاشنه
bridge shoe U پاشنه
shoe lift U پاشنه کش
bridge shoe U پاشنه پل
bridge seat U پاشنه پل
shoes U پاشنه
after castle U پاشنه
shoeing U پاشنه
heel U پاشنه در
sterns U پاشنه
shoe U پاشنه
door hinge U پاشنه
quarter deck U پاشنه
talon U پاشنه پا پاشنه
heel U ته پاشنه کف
heel U پاشنه سد
pivot U پاشنه در
heel U پاشنه
wake U کف پاشنه
heelpiece U پاشنه
door-furniture U پاشنه ی در
wakes U کف پاشنه
waked U کف پاشنه
talons U پاشنه پا پاشنه
pivoted U پاشنه در
heels U پاشنه
upstream toe U پاشنه سد
cup U پاشنه در
pivots U پاشنه در
heels U پاشنه سد
overtaking light U پاشنه
heels U پاشنه در
heels U ته پاشنه کف
fantail U پاشنه ناو
heelpiece U پاشنه پوش
dead astern U درست پاشنه
heeltap U لایی پاشنه
calcaneum U استخوان پاشنه
following sea U موج پاشنه
kedge anchor U لنگر پاشنه
pivot instep kick U ضربه با پاشنه پا
pivots U پاشنه گردان
quarter boom U تیرک پاشنه
pivot U پاشنه گردان
heel and toe با پنجه و پاشنه
heel cut U محافظ پاشنه پا
mizzen sail U بادبان پاشنه
quarter boom U بوم پاشنه
poop deck U بالاترین پل پاشنه
pivoted U پاشنه گردان
heeler U پاشنه ساز
dwi chook U پشت پاشنه پا
kick with the heel U ضربه با پاشنه پا
sterner U پاشنه ناو
bootjack U پاشنه کش چکمه
stepping U پاشنه کفش
shoehorn U پاشنه کش کفش
heel loop قوس پاشنه
shoehorns U پاشنه کش کفش
trunnion U پاشنه افقی
trim aft U نشست پاشنه
tiller flat U سکان پاشنه
to take to ones heels U پاشنه راورکشیدن
toe protection U پاشنه بندی
stern U پاشنه ناو
transom stern U پاشنه صاف
transom stern U پاشنه تخت
step U پاشنه کفش
sternest U پاشنه ناو
boat tail U پاشنه قایق
slipshod U پاشنه خوابیده
aftermost U نزدیک پاشنه
after turret U توپ پاشنه
aft spring U اسپرینگ پاشنه
abaft U به سمت پاشنه
stern rope U طناب پاشنه
heel U پاشنه [کفش]
sterns U پاشنه ناو
enlisted section U قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
army nurse corps U قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
fore foot U کیل ناو در پاشنه
heel kick U ضربه با پاشنه پا به عقب
shoe U پاشنه کیل ناو
heel thrust U فشار پاشنه پا در پیچیدن
swivel U لولای پاشنه گرد
swivelled U لولای پاشنه گرد
shoeing U پاشنه کیل ناو
by the stern U از طرف پاشنه ناو
heeltap U لایه پاشنه کفش
pirouettes U چرخ روی پاشنه
pirouette U چرخ روی پاشنه
shoes U پاشنه کیل ناو
block heel U نعلبند پاشنه اسب
drilling shoe U پاشنه ی مته کاری
heel U پاشنه پی دیواره حائل یا سد
heels U توپ را با پاشنه پا رد کردن
ensign staff U میله پرچم پاشنه
pivots U روی پاشنه چرخیدن
shoehorns U پاشنه کش بکار بردن
pivots U پاشنه محور چرخ
heels U پاشنه پی دیواره حائل یا سد
heel U توپ را با پاشنه پا رد کردن
pivoted U روی پاشنه چرخیدن
pivoted U پاشنه محور چرخ
shoehorn U پاشنه کش بکار بردن
heel در پاشنه قرار گرفتن
pivot U روی پاشنه چرخیدن
pivot U پاشنه محور چرخ
swivels U لولای پاشنه گرد
insteps U پاشنه جوراب یاکفش
instep U پاشنه جوراب یاکفش
stern post U ستون پاشنه ناو
stern hook U نفر پاشنه قایق
sternfast U طناب پاشنه قایق
on the quarter U در جهت پاشنه ناو
taffrail U نرده پاشنه ناو
running free U بادبانی با باد پاشنه
sock U کفش راحتی بی پاشنه
stern fast U طناب پاشنه قایق
splash board U سپر پاشنه قایق
top lift U طبقه زیرین پاشنه پا
percussion gun U تفنگ پاشنه دار
dead astern U درست در سمت پاشنه ناو
trimmest U کج شدن ناو از سینه یا پاشنه
roughshod U دارای نعل پاشنه دار
fore and aft U امتداد سینه تا پاشنه ناو
snowplow U توقف با بردن پاشنه ها بعقب
stern tube U لوله اژدر پاشنه ناو
pivot U روی پاشنه گشتن چرخیدن
napoleon U چکمه پاشنه بلند ناپلئونی
pivots U روی پاشنه گشتن چرخیدن
pivoted U روی پاشنه گشتن چرخیدن
sternway U پیشروی ناواز سمت پاشنه
huarache U کفش راحتی پاشنه کوتاه
trim U کج شدن ناو از سینه یا پاشنه
kickoff U ضربه ازاد با پاشنه پا درشروع
trims U کج شدن ناو از سینه یا پاشنه
chopine U نوعی کفش پاشنه بلند
shuttle U بمباران قسمت به قسمت
throttle U عبور قسمت به قسمت
p.p.m U قسمت در یک میلیون قسمت
to sell in lots U قسمت قسمت فروختن
parts per million U قسمت در میلیون قسمت
shuttled U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle U راهپیمائی قسمت به قسمت
throttles U عبور قسمت به قسمت
throttled U عبور قسمت به قسمت
shuttles U بمباران قسمت به قسمت
shuttles U راهپیمائی قسمت به قسمت
throttling U عبور قسمت به قسمت
shuttled U بمباران قسمت به قسمت
brogan U چکمه سنگین پاشنه دار لهجه محلی
french heel U پاشنه کفش زنانه بلند وخمیده بجلو
forward overlap U پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
skulls U حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن پاشنه یانوک پا
hard starboard U ناو رابا چرخش سریع بسمت پاشنه بگردانید
pin joint U اتصال بین اعضای ساختمانی بصورت لولا یا پاشنه
skull U حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن پاشنه یانوک پا
dragged U مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
drags U مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
drag U مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
cross refer U از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
chopped U کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
Recent search history Forum search
119 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1time is prceious it has great
1Profiles are unique pages where one can ‘‘type oneself into being’’
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
2Let me know when you're done.. (kiss) Im gonna get ready for you!
1afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
1 moves up the range
1you are in too much of a hurry.the young lady herself is fine.
1cartridge
1i was rebelling now
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com